اقتضائات دوره کودکی ایجاب میکند که سیاست جنایی مقابله با بزهکاری طفل متمایز از بزگسالان باشد و به تناسب شرایط و روحیات او سازماندهی شود. هرچند این نکته در قانوم مجازات عمومی(1304)و قانون تشکیل دادگاه اطفال بزهکار(1338)مورد توجه قرار گرفته بود اما رفتهرفته به فراموشی سپرده شد.رفع این نقیصه مستلزم قانونی بود که متن پیشنهادی آن با نام لایحه قضایی قانون تشکیل دادگاه اطفال و نوجوانان تدوین و در سیر تصویب قرار گرفته است. این مقاله با بررسی روشهای به کار رفته در خصوص دادرسی اطفال در این لایحه نوآوریها و نقاط ضعف و قوت لایحه را نیز برمیشمرد.