نوع مقاله : پژوهشی

نویسندگان

1 قاضی دادگستری، دکتری حقوق خصوصی، دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه تهران، تهران، ایران

2 قاضی دادگستری، دکتری حقوق جزا و جرم‌شناسی، دانشکدۀ حقوق، دانشگاه قم، قم،‌ ایران

چکیده

یکی از مشکلات بسیار مهم حال حاضر شعب اجرای احکام کیفری در سراسر کشور که حجم چشمگیری از موجودی این واحدها را به خود اختصاص داده پرونده‌های حاوی حکم محکومیت غیابی است که به‌نحو واقعی به محکوم‌علیه ابلاغ نشده است. این‌گونه پرونده‌ها، که به‌لحاظ عدم شناسایی و دسترسی‌نیافتن به محکوم‌علیه دادنامۀ آن‌ها اجرا نگردیده است، هم‌اکنون بخش اعظمی از پرونده‌های مسنِ این شعب را تشکیل داده و وقت زیادی از ضابطان و قضات صرف آن‌ها می‌شود. یکی از ابزارهای کارآمد حقوقی برای برون‌رفت از چنین وضع نامطلوبی مقررات ناظر بر مرور‌ زمان اجرای حکم است. منتها به‌علت ابهامی که در رویۀ قضایی راجع به مفهوم «حکم قطعی» وجود دارد، این ابزار قانونی به‌خوبی مورد استفاده قرار نمی‌گیرد و ادارۀ حقوقی قوۀ قضائیه نیز نتوانسته است، با ارائۀ تفسیر مناسبی از مقررات مذکور، به حل این معضل کمک شایانی کند. به‌عکس، با نظرات مشورتی بعضاً متعارض و انتقادآمیز بر ابهامات این حوزه افزوده است. در این مقاله با روش کتابخانه‌ای به گردآوری مطالب پرداخته خواهد شد و ضمن تجزیه و تحلیل مواد قانونی و عقاید مختلف درخصوص موضوع و همچنین کاوش پیرامون مفهوم حکم قطعی نظرات متعدد ادارۀ حقوقی در این زمینه به بوتۀ نقد گذاشته می‌شود. در نهایت نشان داده خواهد شد که احکام غیابی کیفری نیز در کنار سایر احکامی که به‌طور معمول قطعیت‌یافته تلقی می‌شوند مشمول مرور‌ زمان اجرای حکم مندرج در مادۀ 107 قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ می‌باشند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات

عنوان مقاله [English]

The Concept of Verdict Certainty and its Effect on the Statute of Limitations in Criminal Absentee Sentences

نویسندگان [English]

  • Behnam Ghaffari 1
  • Seyyed Hamid SHahcheragh 2

1 Judge of Justice, PhD in Private Law, Faculty of Law and Political Science, University of Tehran, Tehran, Iran

2 Judge of Justice, Doctor of Criminal Law and Criminology, Faculty of Law, Qom University, Qom, Iran

چکیده [English]

One of the major problems at present in the branches of criminal Judgment's execution throughout the country, which have a significant volume of cases in these units, are cases involving default convictions where their judgments have not been actual notice. Such cases, which were not executed due to the lack of recognition and access to the convicted person, now constitute a large part of the older cases of these branches. Certainly one of the most effective legal tools for overcoming such an undesirable situation is the regulations governing the execution prescription. However, due to ambiguity in jurisprudence over the concept of "definitive verdict", this legal instrument is not well used and the Legal Department of the Judiciary has not been able to assist in resolving this dilemma by providing a proper interpretation of the provisions. On the contrary, it has added to the ambiguity of the field with its controversial and critical advisory opinions. In this article, in addition to exploring the concept of the definitive verdict, numerous opinions of the legal department in this field will be criticized, and eventually, it will be shown that default judgments along with other judgments commonly accepted as definitive and non-appealable are subject to execution time-lapse set forth in Article107 of the Islamic Penal Act, 2013.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Definitive and non-appealable verdicts
  • Lapse of time
  • Criminal default judgments
  • Definitive judgment
  • Injunction of suspending the enforcement of a judgment
  • فارسی

    • آخوندی، محمود (1371)، «مرور‌ زمان کیفری چگونگی مشروعیت و فلسفۀ آن»، مجلۀ حقوقی دادگستری، شمارۀ 6.
    • احمدی، محمدحسین (1393)، «اعادۀ دادرسی»؛ قابل دسترس در پایگاه http://pajoohe.ir
    • بهشتی، محمدجواد و نادر مردانی (1381)، «بررسی تحلیلی اعادۀ دادرسی بر اساس قانون جدید آیین دادرسی مدنی مصوب 1379»، کانون وکلاء، شمارۀ 176.
    • تیموری‌نیا، حامد و جلالیان، عسکر (1395)، «ویژگی‌های احکام قطعی و آثار آن»، کنفرانس جهانی مدیریت، اقتصاد حسابداری و علوم انسانی در آغاز هزاره سوم، شیراز.
    • جاهد، محمدعلی، زهرا خدادادی و غلامرضا غیور (1393)، «بررسی اجمالی مبانی، شرایط و آثار واخواهی در امور کیفری»، ﭘﮋوهشنامۀ حقوق کیفری، سال پنجم، شمارۀ اول.

               حشمدار (1396)، «شیوۀ اجرای ماد‌ۀ 477 قانون جد‌ید‌ آیین د‌اد‌رسی کیفری رسید‌گی مجد‌د‌ به آراء خلاف شرع بیّن»، قابل دسترس در پایگاه:

     

                 https://129i.ir/?p=4962   (آخرین بازدید: 5/9/98).

    • حیدری رستمی، حسین (بی‌تا)، «آرای قابل تجدیدنظر»، پیام آموزش، سال نهم، شمارۀ 55.
    • خدابخشی، عبدالله، اعظم انصاری و محمد مجد کابری (1397)، «شرایط اجرای احکام خارجی در حقوق ایران و مصر»، حقوق خصوصی، دورۀ 15، شمارۀ 2.
    • رضایی‌نژاد، همایون و امیرحسین رضایی‌نژاد (1390)، «حکم غیابی: حرکت از مبانی به سمت رویکرد نوین»، مجلۀ حقوقی دادگستری، سال 75، شمارۀ 75.
    • شاهچراغ، سیدحمید و حسن حاجیلو (1395)، شرح آیین دادرسی کیفری (اجرای احکام کیفری و اقدامات تأمینی و تربیتی و...)، تهران: انتشارات جنگل، جاودانه.
    • شمس، عبدالله (1381)، آیین دادرسی مدنی، ج 2، تهران: نشر میزان.
    • فراهانی، مهدی (آذر و دی 1386)،‌ «شمول یا عدم شمول مرور‌ زمان در آراء غیابی»، پیام آموزش، شمارۀ 29.
    • قاسم‌پور، رضا (1374)، «نگاهی بر مرور‌ زمان در امور کیفری»، پیام آموزش، شمارۀ 15.
    • کریمی، عباس (بی‌تا)، تقریرات درس آیین دادرسی مدنی (2)، دانشگاه پیام نور.
    • میرکمالی، سیدعلیرضا و سیدمهدی کاظمی (1396)، «بررسی تحلیلی «اعاده دادرسی» در قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392»، مجلۀ قضاوت، دورۀ 17، شمارۀ 89.