نوع مقاله : پژوهشی
نویسندگان
قاضی دادگستری
چکیده
«بازپرسی»؛ نهادی که حدود دو قرن مبنای تفاوت اساسی بین نظامهای تفتیشی و اتهامی آیین دادرسی کیفری بوده؛ در چهار دهۀ گذشته، موضوع چالشها و انتقادات فراوان قرار گرفته است. تأثیر عملی این انتقادات را به شکل افراطی حذف بازپرس (آلمان و ایتالیا)، یا تعدیل نقش و اختیارات وی (فرانسه)، میتوان دید. انتقادات وارد شده بر بازپرس را میتوان در سه محور اصلی مطرح کرد:
اولاً، از آنجا که بازپرس، تحقیقات را شخصاً انجام داده، دلایل مربوط به جرم را خود جمع آوری کرده است؛ در امکان رعایت بیطرفی توسط وی ابهام وجود دارد. این ابهام در مواردی که تصمیمات بازپرس با حقوق اساسی افراد، همانند حق آزادی و حریم خصوصی در تعارض باشد، پررنگتر میگردد. ثانیاً، وجود بازپرس، عامل اطالۀ رسیدگیهای کیفری خواهد بود؛ چه آنکه در مدل دارای بازپرس آیین دادرسی کیفری، علاوه بر اقناع وجدان قاضی دادگاه، پس از مرحلۀ محاکمه، اقناع وجدان بازپرس پس از مرحلۀ تحقیقات مقدماتی الزامی است. وجود دو اقناع وجدانی در فرایند رسیدگی به یک پروندۀ کیفری، لازم نبوده و نتیجهای جز طولانی شدن دادرسی کیفری نخواهد داشت.
ثالثاً، بازپرس، در مدل دارای بازپرس، به علت مشکلات عملی و کمبود نیروی انسانی، فقط در بعضی پروندههای مهمتر وارد عمل میشود. نتیجۀ عملی این موضوع، عدم تفکیک مطلق مراحل تعقیب و تحقیق و ورود دادستان (به عنوان مقام اجرایی و طرف پروندۀ کیفری) به امر تحقیق خواهد بود. عدم حضور بازپرس در پروندههای کماهمیتتر با فلسفه وجودی بازپرس (رعایت بیطرفی) مغایر است. رهایی از انتقادات مطرح شده که با اساسیترین موازین دادرسی منصفانه، شامل حق افراد به رعایت بیطرفی و نیز رسیدگی به پروندههای کیفری در مهلت معقول، مرتبط میباشد؛ نزدیک شدن به دادرسی کیفری اسلامی که بر مبنای مدل بدون بازپرس و ادغام مراحل متعدد طراحی گردیده و زدودن رنگ و بوی «تفتیشی» و داشتن وجههای مناسب با شأن ایران، به عنوان یکی از اعضای جامعه جهانی؛ مستلزم نگاهی جدید به این نهاد در دادرسی کیفری ایران است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Evaluation Of Criticisms Against Investigatory Office
نویسندگان [English]
- Iman Yousefi
- Mohammad Sadegh raisi
چکیده [English]
The investigating magistrate that has been the basic difference between the inquisitorial and adversarial criminal procedure systems has been faced with some challenges in the past two decades. The practical effect of these challenges has been in two ways, abolishing this institution (Italy and Germany) and derogating its functions (Franc). criticism can be divided in three branches. First there is real doubt in protecting impartiality because the investigating magistrate can gather the related evidences. This problem is stronger when the decisions of the magistrate is against a fundamental rights of people . second the existence of this institution can causes a very long criminal procedure. Because in models with investigating magistrate there is need to two satisfactions, the trial and investigating judge and this can prolong the process. Third the investigating judge can investigate only more important crimes because of the practical problems. the practical results of the situation is the lack of separation of investigation and prosecution and this means that the prosecutor can investigate a lot of crime. The absence of investigating judge in less important cases is contrary to its philosophy. Removing from challenges against investigating magistrate that are related to most basic rules (for example the right to impartiality, fair trial, the right to process without delay) and getting close with the Islamic criminal procedure and deleting a characteristics of inquisitorial system and taking a good face to global society , need to reviewing of this institution.
کلیدواژهها [English]
- investigating magistrate
- Prosecutor
- impartiality rule
- Prosecution
- Investigation
- Islamic model