احمدرضا توحیدی؛ مهناز رشیدی
چکیده
استقلال و بیطرفی در دادرسی عموماً به عنوان یک اصل به کار میرود و این دو عبارت تا حد زیادی با یکدیگر همپوشانی دارند. با این حال، این دو اصطلاح مفهوم یکسانی ندارند. استقلال در دادرسیهای بینالمللی به معنای عدم تابعیت و عدم تأثیرپذیری دادگاه و دادرسی از فشارها و عوامل خارجی از جمله دولتها، سازمانهای بینالمللی و افراد قدرتمند ...
بیشتر
استقلال و بیطرفی در دادرسی عموماً به عنوان یک اصل به کار میرود و این دو عبارت تا حد زیادی با یکدیگر همپوشانی دارند. با این حال، این دو اصطلاح مفهوم یکسانی ندارند. استقلال در دادرسیهای بینالمللی به معنای عدم تابعیت و عدم تأثیرپذیری دادگاه و دادرسی از فشارها و عوامل خارجی از جمله دولتها، سازمانهای بینالمللی و افراد قدرتمند است. این مفهوم در نظام داخلی از نظریه تفکیک قوای مونتسکیو ناشی میشود و حاکی از عدم اعمال نفوذ قوه مجریه بر قوه قضاییه است. اما بیطرفی به معنای عدم جانبداری و عدم پیشداوری به نفع یکی از طرفین دادرسی است و اصولاً استقلال یکی از عوامل تأمینکننده بیطرفی میباشد. در مراجع کیفری بینالمللی نیز این اصل همواره به عنوان یکی از اصول مهم دادرسی شناخته میشود و تلاش این دادگاهها، چه در اساسنامه و چه در رویههای قضایی، این بوده است که به منظور مشروعیت بخشیدن به دادرسیها و تشکیلات مراجع، تا حد ممکن اجرای این اصول را تضمین نمایند. مطالعه رویههای دادگاههای کیفری بینالمللی معیار خوبی برای شناسایی موارد نقض استقلال و بیطرفی به دست میدهد؛ که همان تشخیص نقض از دید «ناظر متعارف کاملاً آگاه» و تأثیر فاحش آن بر حق متهم بر دادرسی عادلانه است. همچنین در دادرسیها عموماً اصل بر بیطرفی و استقلال است و افرادی که خلاف آن را ادعا میکنند، میبایست دلایلی قوی برای اثبات ادعای خود ارائه نمایند.