فلسفه حقوق
سیدحمید حسینی؛ فیروز محمودی جانکی؛ بتول پاکزاد
چکیده
چندانکه مفهوم «حق» همیشه بحثبرانگیز و اختلافی بوده است؛ از همین جهت، چیستی و هستی «حق بر مجازات نشدن» هم اغلب بهعنوان موضوعی قابلمناقشه در نزد فلاسفه مطرح میباشد. بهخصوص اینکه در چند دهۀ اخیر، این مناقشه میان موافقان و مخالفانِ حق بر مجازات نشدن، جدیتر شده است. این مقاله از رهگذر روش توصیفی ـ تحلیلی، (مطالعۀ ...
بیشتر
چندانکه مفهوم «حق» همیشه بحثبرانگیز و اختلافی بوده است؛ از همین جهت، چیستی و هستی «حق بر مجازات نشدن» هم اغلب بهعنوان موضوعی قابلمناقشه در نزد فلاسفه مطرح میباشد. بهخصوص اینکه در چند دهۀ اخیر، این مناقشه میان موافقان و مخالفانِ حق بر مجازات نشدن، جدیتر شده است. این مقاله از رهگذر روش توصیفی ـ تحلیلی، (مطالعۀ کتابخانهای) ضمن مطالعۀ چیستیِ حقِ بر مجازات نشدن، از نگاه دو رویکرد حقوق طبیعی و پوزیتویستی (اثباتی)، هستی یا نیستیِ حق موصوف را در منظر موافقان و مخالفان آن، بررسی و تحلیل میکند. یافتههای پژوهش حاکی از این است که حقِ بر مجازات نشدن، یک «حق ـ ادعای منفیِ مقید» است که رویکرد طرفداران حقوق طبیعی، هستی آن را توجیه میکند. در صورتی که پوزیتویستها باورمند به وجود چنین حقی نمیباشند. چه بسا آنها در جبهۀ مخالف، از حق بر مجازات شدنِ بزهکار و حتی از تکلیفِ بر مجازات کردن حکومت هم سخن میگویند. البته تعداد فیلسوفان موافقِ حق بر مجازات نشدن و ادلۀ توجیهیشان کمتر از تعداد فیلسوفان مخالفِ آن است؛ اما همین دلایل موجهسازِ اندک آنها (موافقان)، با رویکرد حقوق طبیعی، نظریههای اخلاقی مجازات، مقولۀ کرامت انسانی، اصل حداقل بودن مجازت و واپیسن راه حل بودن آن، همخوانی بیشتری دارد. در کل مراد از حق بر مجازات نشدن، نه معنای هیچگاه مجازات نشدن، بلکه به معنای اِعمال مجازاتِ اصلاحگر، کرامتمدار، حداقلی و در موارد ضروری نسبت به بزهکار است.
حقوق جزا و جرم شناسی
سیدحمید حسینی؛ فیروز محمودی جانکی
چکیده
آبشخور اصلی حق بر مجازاتنشدنْ مشرب فکری طرفداران فردگرایی و حقوق طبیعی است. این حق مقولهای نوظهور و محل مناقشۀ بسیار فراوان در میان فیلسوفان حقوق کیفری است. اوصاف چندبُعدی و مبهمبودن «حق» و «مجازات» دامنۀ مناقشۀ مزبور را فراختر کرده است. این مقاله، از رهگذر روش توصیفیتحلیلی (مطالعۀ کتابخانهای)، ضمن ارائۀ مفهوم ...
بیشتر
آبشخور اصلی حق بر مجازاتنشدنْ مشرب فکری طرفداران فردگرایی و حقوق طبیعی است. این حق مقولهای نوظهور و محل مناقشۀ بسیار فراوان در میان فیلسوفان حقوق کیفری است. اوصاف چندبُعدی و مبهمبودن «حق» و «مجازات» دامنۀ مناقشۀ مزبور را فراختر کرده است. این مقاله، از رهگذر روش توصیفیتحلیلی (مطالعۀ کتابخانهای)، ضمن ارائۀ مفهوم و تعریف حق بر مجازاتنشدن، برخی از مبانی مهم فلسفی و جرمشناختی حق موصوف را بررسی و تحلیل میکند. یافتههای پژوهش حاکی از این است که حق بر مجازاتنشدن در زمرۀ حقوق پیشینی، طبیعی و بنیادین آدمی و از نوع «حقادعای منفی مقید» است. کرامت انسانی، اصول فلسفی ضرر (منع اضرار به غیر) و مزاحمت بهعنوان مبانی فلسفی و نظریههای فشار، رادیکال (انتقادی) و برچسبزنی از جمله مبانی جرمشناختی شکلگیری این حقاند که پشتوانههای فلسفی آن را با ارجاع به تحقیقات دیگر در علوم اجتماعی فهمپذیرتر و پذیرفتنیتر کرده است. بدیهی است که التفات به مفهوم و مبانی حق بر مجازاتنشدن به صرفهجویی معقول در حقوق کیفری در هر دو حوزۀ جرمانگاری و کیفردهی میانجامد.